علم‌خوانی، خلاصه‌ای از ابتدا تا قبل از رنسانس

پنجاه روز از 120روزی که برای علم‌خوانی تعیین کرده بودم گذشته و تازه رسیدم به انقلاب علمی اما قبل از اینکه وارد عصر جدید بشم می‌خوام در این پست علم قدیم رو خلاصه کنم.

در واقع قبل از ورود به عرصه‌ی کوتاه‌تر ولی پرماجراترِ جدید، می‌خوام یه جمع‌بندی از آنچه گذشت داشته باشم.

شاید در مورد حس امروز و الانم از علم‌خوانی توی پست بعدی بنویسم.

1. زمانهای ابتدایی علم:

در این زمان هنوز نمی‌تونیم از علم صحبت کنیم بلکه علم و جادو و درک و کشف و دین و آزمون و خطا و همه چیز در هم بود… چیزهایی بود ولی در هم. در این پست از این دوران کمی گفتم.

2. علم در دوران باستان:

علم در تمدن‌های مصر و بین‌النهرین و بعدها در چین و هند به شکل‌های مختلفی رشد کرد تا نتایج کاربردی اون رو در خود این تمدنها (مثل سازه‌ها و اهرام و روشهای آبیاری و ستاره‌شناسی)ببینیم و یونان روی دوش این دستاوردها بتونه راه جدیدی رو باز کنه برای تفکری جدید و نگاهی جدید.

از سده 9و8 قبل از میلاد، سده 7و6 قبل از میلاد، سده 5 قبل از میلاد، افلاطون و ارسطو، و بعد هم اقلیدس در پستهایی که همینجا برایتون لینکشو گذاشتم مختصر و به اندازه‌ی لازم صحبت کردم.

3. علم در دوران گذار از باستان به وسطی!

از حدود 200 قبل از میلاد تا قرن ششم تقریباً اتفاق جالب و حیاتی در هلم نیفتاد… شاید هم لازم بود تا مردم کمی از اون هیجان و پرفکری شده 6 و 5 قبل از میلاد فاصله بگیرن تا بتونن چیزهای جدید رو ببینن. به نظرم اون شکوفاییِ جهانی در سده 6 قبل از میلاد چنان در سرزمین‌های مختلف و به شکلهای مختلف در مردم نفوذ کرد که فکر می‌کردن به همه چیزهایی که لازمه رسیدن و چیز دیگه‌ای برای دونستن نیست. (منظورم ظهور تقریباً همزمان بودا و کنفسیوس و تائو و سقراط و افلاطون و این جور آدمهاست). در این پست از بعضی از دوستان علم در این دوران نوشتم.

4. علم در دوران اسلامی

بین سده هفتم تا یازدهم در اروپا با قرون وسطی مواجهیم! و در قلمروی اسلامی با شکوفایی علمی! البته شکوفایی علمی به نسبت دوران خودش. در این دوران مسلمانان برای احیای علم و ترجمه و تفسیر و تحلیل اون خیلی زحمت کشیدن. این پست مختصری از این دورانه.

5. علم در دوران انتقال از جهان اسلام به اروپا

سده 12 میلادی زمانیه که اون شور و شوق و قدرت جهان اسلام رو به افول میره و علم کم‌کم بار و بندیلش رو جمع می‌کنه و به اروپا میره. درست مثل دوران افول یونان که علم مجبور به مهاجرت شد.

سده 13 میلادی هم با حجمی از مشاهیر مسلمون روبروییم و تعدادی اختراع و اکتشاف خوب و کاربردی و سده 14 هم این اختراع‌ها ادامه داشت.

باید در ادامه از رنسانس بگم و با صحبت از انقلاب کوپرنیکی وارد عصر جدیدی بشم. عصری که به واقع شروع علمیه که من منتظرش بود. از بعد از انقلاب علمی میشه داستان یک نظریه رو از ابتدای باستانی‌اش تا زمان فعلی‌اش تعریف کرد. بعد از انقلاب علمی کم‌کم می‌تونم از یک شخص و مجموعه فعالیت‌هاش بگم و شخص بعدی که کارهای اون رو ادامه داده و اینطوری با پیگیری یه زنجیره درک روشنی از روند علم به دست بیارم.