رمان کوتاه پیرمرد و دریا ، شاهکاری از همینگوی

خلاصه ای از داستان

“پیرمرد و دریا” اثر ارنست همینگوی، بدون اضافه‌گویی و به ساده‌ترین شکل ممکن، به دور از عشوه های ادبی و شاعرانه داستان نبرد پیرمردی کوبایی به نام سانتیاگو با یک نیزه ماهی را روایت می‌کند.
در واقع شیره و شاکله این اثر هم ارتباط و پیوند بین این دو است
و ما به واسطه خیالات پیرمرد؛ شخصیت و هویت ماهی داستان را به رسمیت میشناسیم. البته نباید تمام توجه‌مان معطوف به پیرمرد باشد؛ زیرا در سمت دیگر داستان با مرد جوانی به نام مانولین مواجهیم که حکم فرزند معنوی سانتیاگو را دارد.
مانولین به دلیل بدشانسی‌ها و ناکامی های پیرمرد دیگر اجازه ندارد با او به دریا برود. دلیل اصلی به دریا زدن سانتیاگو هم، نه توجه و احترام اطرافیان و نه شکم گرسنه‌اش است؛ بلکه فقط می‌خواهد خود را به خودش و پسرش اثبات کند و او را به قایقش برگرداند.


نظر دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *